زیباترین ارزوی ما زیباترین ارزوی ما، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 13 روز سن داره
یکی شدن عشقمونیکی شدن عشقمون، تا این لحظه: 26 سال و 8 ماه و 2 روز سن داره
شازده پسر اقا سبحانشازده پسر اقا سبحان، تا این لحظه: 7 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

☆彡 ثنا سوگلی مامان و بابا ☆彡

ثنا یکی یه دونه مامان

    بس لحمان لحیم یا بسم دحمان دحیم..(بسم الله الرحمن الرحیم)   سلام به کودک نازنینم. به کودک دوست داشتنی و ملوسم. به کودک پر انرژی و شادابم. به کودک کنجکاو و زیرکم.. به کودک شیرینم.. به کودک خندانم.. ثنا جون ،عزیزیییییییییییییییزم عزیزتر از جونم.دختر مهربونم هر روز که میگذره عاشقانه های ما به هم بیشتر و بیشتر میشه.. وقتی مریم و رسول و ثنا با هم هستند همه چیز ارومه.. حتی سخت ترین سختی ها را میشه حل کرد... وقتی خدای مهربون تو را بهمون داد یعنی جواب همه سختی هامون را گرفتیم. دوردونه من .نازدونه من..     روز پن...
28 مهر 1393

30ماهگی

سلام مهربونم،سلام باربی جونم،سلام عشق مینیاتوری من..   سلام عزیز دلم، عزیزم در کنار تو تمام  روزهای زندگیم مهم و با ارزشه.. امروز 29 ماهگیت به پایان رسید و وارد 30 ماهگی شدی..       هوررررررررررررررررررررراااااااااااااااااااااااااااااااا     بزنید و      برقصید چون ثنا جونم 30 ماهه شده...         ای گل زیبای من ممنونم ازت که هستی و من و بابایی را باحرف   ز دن هات و خندیدن هات خوشحال میکنی.. دلبندم!شنیدن صدای دلنشین خنده هایت، بهترین ارمغان زندگی بر...
26 مهر 1393

دوست دارم زندگی را

سلام..ای نوگلان خندان..   یه صبح دیگه یه صدایی توی گوشم میگه ثانیه های تو داره میره امروزو زندگی کن فردا دیگه دیره   نم نم بارون میزنه به کوچه وخیابون یکی می خنده یکی غمگینه زندگی اینه همه قشنگیش همینه … خورشیدو نورو ابرای دور و هرچی که تو زمین و آسمونه بهم انگیزه میده رها کن دیروزو زندگی کن امروزو هر روز یه زندگی دوبارست یه شروع جدیدهــــــ ♫♫♫ دوست دارم زندگی رو خوب یا بد اگه آسون یا سخت نا امید نمی شم چون دوست دارم زندگی رو   چشماتو وا کن یه نگاه به خودت تو دنیا کن اگه یه هدف تو دلت باشه میتونه کل دنیا تو دستای تو جا شه جاده دنیا میسازه واست...
24 مهر 1393

جاده سبز رویاهام

به نام اون مهربونی که منو دیوانه خودش کرد.. خوشحالم که مادرم..مادر یه دختری به نام ثنا جون... من به خاطر یه لحظه لبخند تو همه کار میکنم.. انقدر که تصورش را هم نکنی.. من یک بوسه از لبهای کوچکِ تو را با جهان عوض نمیکنم..   روز جمعه93/7/4 و مثلا نظافت کردن مامانی   فکر نکنم که جایی مونده باشه تویِ این خونه که تو ازش بالا نرفته باشی..     همون روز اومدی گفتی مامان یه شعر واسم بخون منم یاد لی لی حوضک افتادم. سه بار واست خوندم و یاد گرفتی بعد به بابایی گفتی بخون . بابا لی لی لی لی حوضک کلاغه اومد اب بخوره افتاد تو استخر. ثناجون نه بابا اِشتا گفتی..ببین من بلدم دی دی...
18 مهر 1393

کودک عزیز من روزت مبارک

  اگر تو نبودی جهان؛بی خنده های تو معنا نخواهد داشت... اگز تو نباشی ،هیچ بهاری حتی اگر لبریز شکوفه باشد دیدن ندارد... اگز تو نبودی ،باران ها همه دلگیر می شدند و هیچ مادری عاشقانه زیر باران ها،بی چتر لبخند نمی زد.. اگر تو نبودی،آسمان با همه حجم آبی اش ،در چشم های همیشه خیس هر پدری ،دلگیرتر از چهار دیواری کوچکی می شد که به زندانی کوچک بیش نمی ماند.. اگر تو نبودی،شمعدانی های لب پنجره،این گونه زیبا گل نمی کردند و عطر سیب،دیگر معنایی نداشت.. اگر کودک نبود، نه پدر معنا داشت،نه هیچ مادری بهشتی می شد. کاش دنیا به زیبایی روزهای کودکی می شد...! عزیزم پاستیل خوش...
16 مهر 1393

روز عرفه و عید قربان..

93/7/13 روز یکشنبه ..روز عید قربان   سلام سلام کی ماهه کی ستاره؟ کی توی دستاش گل دوستی داره؟ کی صبح تا شب خندون مهربونه؟ دلش پر از آبی آسمونه؟ سلام به هر کی دستشو بالا کرد. با شادیاش سر و صدا به پا کرد.. ثنا جون.. ثنا جون.. ثنا جون چند ماهی میشه  به خاله شادونه علاقه پیدا کردی و موقع خوندن شعر بالا می رقصی و باهاشون میخونی.. و بعضی وقتها به جای من من میگی ثنا..ثنا   روز عرفه و عید قربان را به همه دوستان تبریک میگم شاد باشید و زندگیتون بر قرار....امین روز عرفه که به خاطر پا درد من جایی نرفتیم و داخل خونه و جلوی تلوزیون دعا را خوندیم.. شب هم بعد از نماز رفتیم خونه خاله زهرا که از ...
14 مهر 1393

اختراع بابا و چند مطلب

سلام نور چشمم... سلام مونس تنهایی هام.... خیلی خیلی دوستت داریم .. مواظب خودت باش.... ممنونم خداوند بزرگ که یکی از فرشته هات را برای من و شوهری فرستادی..ممنونیم.. بازم دیر اومدم ببخش...قول میدم زود به زود بیام....       روز 93/5/28 موقع دیدن برنامه خندوانه و شکلکهای ثنا جون  اون رختخوابی هم که نشستی روشون همیشه باید همین جا باشه کسی جرات نداره بهش دست بزنه.. صبح که از خواب پا میشی بهت میگم ببرم بزارم اتاق زشته مهموم میاد خونمون .. میگی نه اگه ببری اتاق وقتی چشمم میسوزه و کوچولو میشه خوابم میاد کجا بخوابم میگم واست میارم میگی نه دیر میشه.. اشکال نداره مهبون بیاد.. ...
9 مهر 1393
1